بیشتر بخوانید: قتل بنیتا عمد بود؟
بیشتر بخوانید: مرگ بنیتا و اعتراف قاتل
بیشتر ببینید: عکس بنیتا و...
سرانجام پس ازشش شب انتظار پردلهره، جسد «بنیتا»ی 8 ماهه که با خودروی پدرش از مقابل خانهشان ربوده شده بود، درخودروی سرقتی، مقابل یک مجتمع مسکونی درشهرستان پاکدشت ورامین پیدا شد. خبر شوک آور بود. بعد از پیدا شدن «یوسف»، کودک سه ساله تهرانی، پدر و مادر «بنیتا» به برگشتن دختر کوچولوی شیرین شان امیدوارتر شده بودند. هر گوشه خانه یادآور خاطرات زندگی کوتاه «بنیتا» است. او تازه یاد گرفته بود دستش را به دیوار بگیرد و بایستد. اما افسوس که آرزوهای رنگارنگ پدرومادرش به خاطریک اشتباه و به دست دزدان ناجوانمرد رنگ باخت.
پدر که پس ازدریافت خبرناباورانه کشف جسد دخترکوچولویش مدام خود را سرزنش میکند، با یادآوری لحظهای که چشم در چشم سارقان، خود را روی کاپوت خودرویش انداخته و برای نجات دخترش التماس میکرد، گریه کنان بر سروصورت میزند. این درحالی بود که دوستان واطرافیان برای دلداری به زن ومرد جوان میگفتند: «پیدا میشود. «یوسف» را ندیدید که پیدا شد. آنها ماشین دزدند و به بچه کاری ندارند. و...» دراین هفت روز خواب بر خانواده بنیتا حرام شده بود. از آن آخر هفته تلخ، مهرسکوت برلبهای زن جوان خورده بود وزمانی که دهان باز میکرد، فقط صدای ضجههایش میآمد و نام دخترش را به زبان میآورد.
هفت روز از ناپدید شدن دختر کوچولو میگذشت. زن و مرد جوان با بیقراری و دلشوره مثل روزهای دیگر راهی اداره آگاهی شدند.اما چهره مأموران شکل دیگری بود. افسر پرونده وقتی نگاهش به پدر و مادر «بنیتا» افتاد کمی در جایش جابهجا شد و در حالی که سعی داشت خبر را آرام آرام به آنها بدهد گفت: «خودرویتان پیدا شده...» هنوز حرفهایش تمام نشده بود که پدر بنیتا به میان صحبتش آمد: «دخترم... از دخترم چه خبر؟» افسر پرونده سری به تأسف تکان داد. و...زن جوان از حال رفت و همسرش که خود به سختی روی پا ایستاده بود با چشمانی اشکبار او را دلداری میداد.
روزی که بنیتا ربوده شد
ساعت 11 روز 29 تیر؛ قرار بود «بنیتا»همراه پدر و مادرش به شهرستان محل زندگی مادربزرگش برود. مرد جوان وسایلشان را در صندوق عقب پرایدش گذاشت. همانطور که «بنیتا» را روی صندلی عقب میگذاشت از همسرش خواست زودتر بیاید. پدر در پارکینگ را باز کرد و همانطور که پشت فرمان مینشست از داخل آینه به صورت دخترش نگاه کرد و قربان صدقهاش رفت وبعد هم به آرامی حرکت کرد. غافل ازاینکه چه سرنوشت شومی درانتظارشان است.چند قدم دورتر از خانه، دو سارق جوان به دنبال طعمهای برای شکار، کمین کرده بودند. وقتی پراید ازپارکینگ خارج شد دو مرد نگاهی به یکدیگر انداختند...راننده پیاده شد و در حالی که در خودرو را باز گذاشته بود، برای بستن در به طرف پارکینگ رفت. دیگر بهتر از این نمیشد. همه چیز برای یک سرقت آسان آماده بود. هر دو سارق به سمت خودرو خیز برداشتند ویکی ازآنها پس ازنشستن پشت فرمان، درحرکتی رعد آسا با فشردن پدال گاز، دنده عقب به طرف خیابان اصلی راند. مرد جوان که با شنیدن صدای گاز خودرو، وحشتزده به کوچه دویده بود، بلافاصله خود را روی کاپوت انداخت و در حالی که چشم در چشم سارقان شده بود، برای نجات دخترش التماس میکرد. اما سارقان سرعت گرفتند و پدر روی زمین افتاد. با این حال همانطورکه ناباورانه شاهد دور شدن خودرو بود، به طرفشان دوید و فریاد زد اما افسوس که...مردان جوان تنها چند خیابان از محل سرقت دور شده بودند که صدای گریه بچه را شنیدند و...
ساعت 11 روز 29 تیر؛ قرار بود «بنیتا»همراه پدر و مادرش به شهرستان محل زندگی مادربزرگش برود. مرد جوان وسایلشان را در صندوق عقب پرایدش گذاشت. همانطور که «بنیتا» را روی صندلی عقب میگذاشت از همسرش خواست زودتر بیاید. پدر در پارکینگ را باز کرد و همانطور که پشت فرمان مینشست از داخل آینه به صورت دخترش نگاه کرد و قربان صدقهاش رفت وبعد هم به آرامی حرکت کرد. غافل ازاینکه چه سرنوشت شومی درانتظارشان است.چند قدم دورتر از خانه، دو سارق جوان به دنبال طعمهای برای شکار، کمین کرده بودند. وقتی پراید ازپارکینگ خارج شد دو مرد نگاهی به یکدیگر انداختند...راننده پیاده شد و در حالی که در خودرو را باز گذاشته بود، برای بستن در به طرف پارکینگ رفت. دیگر بهتر از این نمیشد. همه چیز برای یک سرقت آسان آماده بود. هر دو سارق به سمت خودرو خیز برداشتند ویکی ازآنها پس ازنشستن پشت فرمان، درحرکتی رعد آسا با فشردن پدال گاز، دنده عقب به طرف خیابان اصلی راند. مرد جوان که با شنیدن صدای گاز خودرو، وحشتزده به کوچه دویده بود، بلافاصله خود را روی کاپوت انداخت و در حالی که چشم در چشم سارقان شده بود، برای نجات دخترش التماس میکرد. اما سارقان سرعت گرفتند و پدر روی زمین افتاد. با این حال همانطورکه ناباورانه شاهد دور شدن خودرو بود، به طرفشان دوید و فریاد زد اما افسوس که...مردان جوان تنها چند خیابان از محل سرقت دور شده بودند که صدای گریه بچه را شنیدند و...
از مشیریه تا پاکدشت
هیچ کس تصور نمیکرد که قصه تلخ گمشدن «بنیتا» تا این حد تراژیک باشد. هر کس حدسی میزد. از فروش نوزاد گرفته تا...
هیچ کس تصور نمیکرد که قصه تلخ گمشدن «بنیتا» تا این حد تراژیک باشد. هر کس حدسی میزد. از فروش نوزاد گرفته تا...
پدر بنیتا در گفتوگو با رسانهها از سارقان خواست فقط دخترش را برگردانند. اما نه او و نه هیچکس دیگر تصور نمیکرد آن روزها که همه فضای مجازی پر بود از عکسهای دختر کوچولو و پیام صوتی مادرگریان، «بنیتا» در خودروی پارک شده پدر، مقابل مجتمعی مسکونی در پاکدشت از تشنگی، گرسنگی و گرما جان داده باشد.
تحقیقات برای یافتن دختر خردسال از همان پنجشنبه شوم وبا دستور بازپرس آرش سیفی از شعبه چهارم دادسرای جنایی در دستور کار مأموران اداره 11 پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات به صورت تخصصی آغاز شد.اما سرانجام در شامگاه ششمین روز گم شدن دخترک 8 ماهه، دو سارق دستگیر و جسد متلاشی شده «بنیتا» در پاکدشت پیدا شد و به پزشکی قانونی انتقال یافت.
سرنخ طلایی
رحیم علیشپور، دادستان عمومی و انقلاب پاکدشت با تشریح جزئیات این پرونده به خبرنگار حوادث «ایران» گفت: «پس از انتشار تصاویر گسترده این کودک در فضای مجازی و تلاشهای بیوقفه پلیس برای یافتن دختر بچه گمشده، مخبری با مراجعه به پلیس آگاهی، مشخصات کاملی از سارقان خودروی پراید و کودک 8 ماهه ارائه کرد. مأموران نیز با بررسی آلبوم متهمان سابقه دار هر دونفر را شناسایی کردند. با اطلاعات به دست آمده و تحت نظر گرفتن محل تردد این دو متهم، شامگاه سهشنبه آنها در مخفیگاه هایشان در شهرستان «پیشوا» دستگیر شدند. این دو متهم پس از دستگیری محل رها کردن خودروی سرقتی و کودک گمشده را فاش کردند. مأموران هم با مراجعه به محل مورد نظر، خودروی پارک شده را در یکی از محلههای مسکونی پاکدشت پیدا کردند. با توجه به بوی تعفن که از خودرو بیرون میزد، مأموران در پراید را گشوده و با صحنهای دلخراش و جسد پوسیده کودک خردسال روی صندلی عقب روبهرو شدند.»
رحیم علیشپور، دادستان عمومی و انقلاب پاکدشت با تشریح جزئیات این پرونده به خبرنگار حوادث «ایران» گفت: «پس از انتشار تصاویر گسترده این کودک در فضای مجازی و تلاشهای بیوقفه پلیس برای یافتن دختر بچه گمشده، مخبری با مراجعه به پلیس آگاهی، مشخصات کاملی از سارقان خودروی پراید و کودک 8 ماهه ارائه کرد. مأموران نیز با بررسی آلبوم متهمان سابقه دار هر دونفر را شناسایی کردند. با اطلاعات به دست آمده و تحت نظر گرفتن محل تردد این دو متهم، شامگاه سهشنبه آنها در مخفیگاه هایشان در شهرستان «پیشوا» دستگیر شدند. این دو متهم پس از دستگیری محل رها کردن خودروی سرقتی و کودک گمشده را فاش کردند. مأموران هم با مراجعه به محل مورد نظر، خودروی پارک شده را در یکی از محلههای مسکونی پاکدشت پیدا کردند. با توجه به بوی تعفن که از خودرو بیرون میزد، مأموران در پراید را گشوده و با صحنهای دلخراش و جسد پوسیده کودک خردسال روی صندلی عقب روبهرو شدند.»
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است